نوشتن کار آسانی نیست ،گاهی اوقات سخت ترین کار دنیا می شود، وقتی حال دنیا خوب نباشد دستت به قلم وکیبورد نمی رود. کسانی که می نویسند ابرمرد نیستند،مردمان معمولی هستند،مردانی که در صف خود پردازها می ایستند و فیش آب وبرق می دهند،زنانی که زنبیل دستشان می گیرند ومی روند خرید،دختران جوانی که دوست دارند باد لای موهایشان بدود ،پسران جوانی که به فکر تشکیل زندگی هستند.
بعضی خواننده ها برای نویسنده ها نقش هایی دور از ذهن تعریف می کنند ،از آنها می خواهند دورتر را ببینند دست کم در مورد من یکی این موضوع صدق نمی کند.مثل خدایان روم باستان پیرمردی تکیه داده به ابرها نیستم که از فراز آسمان آینده را بتواند ببیند. ما مردمانی هستیم که بغض می کنیم،لبخند می زنیم،خیال می بافیم وبه امید رسیدن روزهای بهترصبح تا شب را میان کلمه ها غوطه می خوریم.
نوشتن در عین حالی که درمان است نوعی کندن از روح به حساب می آید،مثل پلیکان که وقتی غذایی برای خوردن گیر نمی آورد منقار خود را در گوشتش فرو می برد تا بچه هایش سیر شوند.
نوشتن این روزها آسان نیست نه اینکه سوژه نباشد ،داریم درحد لیگ قهرمانان اروپا ! اما نوشتن هم دست ودل میخواهد ،مجال می خواهد که بنشینی وآنچه آزارت میدهد یا برسر شوقت می آورد را از زوایای مختلف بررسی کنی .
نوشتن سخته
سلام
اره گاهی اینقدر خسته میشوی که حتی مکان امنت همان وبلاگت که در ان مینویسی نوشتن سخت میشود انقدر سوژه داری اما قلمت نمینویسد ذهنت کار نمیکند خسته میشوی از این همه مشکل که میبینی اما نمیتوانی بنویسی
...رحمان زیبا نوشته بودی
کوتاه و به دلنشین
با سپاس
و تبریک جانانه
آنچه همیشه بر ما میگذرد را لطیف ، زیبا و کامل بیان نموده ای
کسانی که دست به قلم میشوند
مردانی غرق در عشق و
زنانی مملو از احساس.
و جاهایی که نه عشق یاری نوشتن میکند
و نه احساس توان برداشتن یک قلم.
م.الف
سلام
.
نوشته ای زیبا و از دل برآمده که در عین اختصار تعابیر و اشارات زیادی را در خود دارد و به همین دلیل نظرات دوستان را نیز قوت بخشیده است.
.
موفق باشید
.
ماهی از پاشوره بیرون افتاده
شاپرک ها دلاشون خسته شده
دیگه دل با کسی نیس
دیگه فریاد رسی نیس
(باصدای فریدون فروغی)
وقتی مطلبتو خوندم یاد این ترانه افتادم البته اگه درست نوشته باشمم چون چندین ساله که گوشش نکردم
درود آقا رحمان.
خیلی قشنگ و با احساسی که از دل بیرون میاد نوشنید. درسته بعضی وقتها سوژه زیاده اما نوشتن خیلی سخت میشه .
امیدوارم این سختی براتون آسون بشه که بتونید به راحتی احساساتتون رو به قلم بکشید.
موفق باشید.
سلام
دیدگاه جالبیه..."نوشتن کار آسانی نیست"....تاحالا به نوشتن این مدلی فکر نکرده بودم
موفق باشید
سلام داداش رحمان...ها والا خیلی سخته..ادعای خوب نوشتن ندارم ولی سعی کردن واسه یه نوشته خوب خیلی دشواره.ولی انسان خاصیت تلاش و کوشش و اراده داره پس کافیه فقط چیزی رو بخواد.
...کی!!!!مو؟؟؟؟
گاهی وقتها نوشتن سخت ترین کار دنیا می شود
با اینکه هنوزحرفهای زیادی برای نگفتن! داری
انگشتانت را یارای نوشتن نیست
تنها کاری که از دستت بر می آید سکوت است
و باز هم ناگفته هایت را سکوت می کنی
می خواهی سکوتت را فریاد بزنی
اما صدای سکوتت انقدر بلند هست که نیازی به فریاد نمی بینی
...
لحظاتی در زندگی هست که باید برخیزی
نگاهی به پشت سرت بندازی و چشمهایت را ببندی
برخیزی و آغاز کنی زندگی را...
باید متولد شوی...
لحظاتی در زندگی هست که باید چشمهایت را ببندی
بر چیزهایی که نگریستنش روز تولدت را به تاخیر می اندازد
باید عادتهایی را در وجودت به فراموشی بسپاری
باید، بایدهایی را و نبایدهایی را جایگزین کنی
خلق هایی را و خلق هایی را در وجودت حذف کنی
باید بمیری
قبل از آن که بمیری...
سعی کنید آن چیزی را که دوست دارید بدست آورید، وگرنه باید آن چیزی را که بدست میاورید دوست بدارید.
آنچه که زیباست عزیز نیست آنچه که عزیز است زیباست سعی کن زیبایی در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری
زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه ا با هم فشار دهی
همیشه با به دست آوردن اون کسی که دوستش داریم نمیتوانیم صاحبش شویم، گاهی لازمه ازش بگذریم تا بتونیم صاحبش بشیم
لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن افکار کهنه است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند.
تمام محبتت را به پای دوستت بریز اما نه تمام اعتمادت را. امام علی(ع)
عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش ... زرتشت
*******************
دکتر شریعتی میگه هیچ وقت از کسی که همیشه با نظرم موافق بود چیزی یاد نگرفتم !منطق دستگاهی(دستگاه امام حسین) که ما در آن زندگی می کنیم هم همین است.
با تشکر
ترک ترک اینم یه درد مشترک
البته این رو مریم حیدرزاده گفته نه من
وگرنه من از ته دل آرزو دارم نه دلت ترکی داشته باشه و نه وجودت دردی
...گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولی به خون جگر شود...
روزگارت آفتابی و دلت بی غم باد
سلام...
واقعا نوشتن بعضى مواقع وحشتناک سخت میشه ولى گاهى اوقات تحمل رنج نوشتن شیرین تر از ننوشتنه! وقتى که میبینى اون نوشته ىه نفر رو تحت تاثیر قرار داده...
اری گاهی وجود حاکمان و روحانیان رسمی را به لرزه می اورد که چمان داران شان زبان میبرند و و............... اری نوشتن سخت سخت است . ازبان مغلم انقلانب شریعتی بزرگ که گفت شخصی نزد من امد و گفت فلانی سی سال است که سخن میگوید حتی یک بار مورد انتقاد قرار نگرفته است تو دو روز ه که امدی زبانت صدها دشمن یافته است در جوابش گفتم سی سالی که سخن گفته بیهوده بوده و کس از ان چیزی نفهمیده است
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ایم با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
....شب افتادست و من تنها وتاریکم
و در ایوان و درتالاب من دیریست
خوابند
پرستوها و ماهیها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من
بیا ای یاد مهتابی!
به دیدارم بیا هر شب (مهدی اخوان ثالث)
سلام
آپم سربزنید
نوشتن این روزها آسان نیست نه اینکه سوژه نباشد ،داریم درحد لیگ قهرمانان اروپا ! اما نوشتن هم دست ودل میخواهد ،مجال می خواهد که بنشینی وآنچه آزارت میدهد یا برسر شوقت می آورد را از زوایای مختلف بررسی کنی .
دروردبرعامو رحمان
موفق باشی.
نوشتن بهانه میخواهد ... سوژه هم که باشد تا بهانه نباشد نمی نویسی !
انتظار آمدنت
دشتی سبز برای چشمهای قهوه ای خسته ام.
بهاران باد نگاهت زیبا و پر عطر.
سال نو مبارک
م.الف
جوانیت را می نازم
.
رفیق
عید مهر و مهربانی
بر همگان و شما مبارک باد.
م.الف
دقیقا همینطوره...
جالب بود،نوشته ای مختصر اما بسیار مفید
.
.
.
موفق باشید