به کجا میرویم


درود

هلیله من ، شورای محترم هلیله ، هم محله ای های من به کجا میرویم.عمران و آبادی حق من است حق ماست..ولی با چه شرایطی؟اکنون وقت اتحاد است یا دوشقه شدن؟ تا کی مسیر اشتباه را باید رفت؟آیا محله 2500نفری به دو پارک نیاز دارد؟ هزینه اضافی واسه چی؟ میتوان این بودجه بسیار ناچیز را در جای دیگری هزینه کرد .میتوان تدبیری هوشمندانه اندیشید تا همه بهره مند گردند..من مثل همه مردم هلیله تو انتخابات شرکت کردم و رای دادم ، حق دارم بدانم چرا ..اکنون ما بیش از هر چیز به یکرنگ شدن نیاز داریم نه جدایی طلبی ..اتحاد اتحاد رمز پیروزی است














رنجی که در نوشتن است

نوشتن کار آسانی نیست ،گاهی اوقات سخت ترین کار دنیا می شود، وقتی حال دنیا خوب نباشد دستت به قلم وکیبورد نمی رود. کسانی که می نویسند ابرمرد نیستند،مردمان معمولی هستند،مردانی که در صف خود پردازها می ایستند و فیش آب وبرق می دهند،زنانی که زنبیل دستشان می گیرند ومی روند خرید،دختران جوانی که دوست دارند باد لای موهایشان بدود ،پسران جوانی که به فکر تشکیل زندگی هستند.

بعضی خواننده ها برای نویسنده ها نقش هایی دور از ذهن تعریف می کنند ،از آنها می خواهند دورتر را ببینند دست کم در مورد من یکی این موضوع صدق نمی کند.مثل خدایان روم باستان پیرمردی تکیه داده به ابرها نیستم که از فراز آسمان آینده را بتواند ببیند. ما مردمانی هستیم که بغض می کنیم،لبخند می زنیم،خیال می بافیم وبه امید رسیدن روزهای بهترصبح تا شب را میان کلمه ها غوطه می خوریم.

نوشتن در عین حالی که درمان است نوعی کندن از روح به حساب می آید،مثل پلیکان که وقتی غذایی برای خوردن گیر نمی آورد منقار خود را در گوشتش فرو می برد تا بچه هایش سیر شوند.

نوشتن این روزها آسان نیست نه اینکه سوژه نباشد ،داریم درحد لیگ قهرمانان اروپا ! اما نوشتن هم دست ودل میخواهد ،مجال می خواهد که بنشینی وآنچه آزارت میدهد یا برسر شوقت می آورد را از زوایای مختلف بررسی کنی .

هوای دلگیر...


دیدمش دیشب ،نگران پریشان حال وخسته

دوستم میگفت بغض دارد،صدایش کردیم،با تمام ناراحتی هایی که داشت دعوتمان را پذیرفت.

میگفت دلگیراست،می دانستم!وضعیتش شبیه بعضی از روزهای خودم بود.دقایقی باهم بودیم ولی از همان چند دقیقه میتوان حدس زد گم کرده ای دارد، چیزی که دیگر یافتنش غیر ممکن بود.

سعی کردیم با بحث های متفرقه کمی بر دل پر دردش نوایی شاد بنوازیم ولی بازهم نشد او همان بود.

سخت است بدانی چه چیزی کم دارد ومحیا کردنش نه دشوار بلکه کاملا نا ممکن.

بله او لحظات شادی را گم کرده بود،او شب نشینی هایش، گشت زنی های شبانه اش، محرم رازهایش، شایدهم نیمی از وجودش را گم کرده بود.

انتخابات

سلام خدمت دوستان عزیز!

مهلت ثبت نام جهت کاندیداتوری در انتخابات شوراهای شهر و روستا به پایان رسید!

همون جور که انتظار میرفت از محله ما نیز طیف های متفاوتی،کاندیدای مورد نظر خودشون رو انتخاب کرده اند.

امسال شاهد حضور چهره های جدید هستیم ،از5 نفر شورای کنونی نیز 3 نفر کاندید شده اند.

در این جا نام تعدادی از افراد را خدمت شما عرض میکنم.

1-عباس انصاری(اعضای شورا)

2-داریوش انصاری(اعضای شورا)

3-نصراله حسن ابراهیمی(اعضای شورا)

4-سهراب انصاری

5-عبدالمحمد انصاری(مهدی حاج رسول)

6-ابراهیم شنبدی(حاج محمد)

7-سید محمد صفوی(سیدحسن)

البته تعداد افراد کاندید شده 12 نفر میباشد که همگی آقایان میباشند وبنده به دلیل نداشتن آگاهی کامل از خصوصیات اخلاقی این دوستان(که شاید بردن نام آنها در فضای مجازی باعث کدورت شود) از بردن نام این ایشان  صرف نظر کردم.

بنده نیز به مانند همه دوستان انتظار دارم هر فردی که انتخاب میشود هدفش خدمت به مردم  باشد،همانگونه که در شورای کنونی شاهد اجرای طرح هایی خوبی بودیم که با توجه به بودجه بسیار ناچیز جای تقدیر وتشکر دارد.

هیجان تازه در هلیله


92/01/26 امروز آغاز ثبت نام کاندیداهای شورای اسلامی شهر وروستا میباشد.

از امروز شوری سراسر مردم را فرا می گیرد.

طیف های مختلف همه درگیر انتخاب کاندیدا !

این دوره هم مثل دوره های قبل گروه های مختلفی خواهیم داشت.

1-شورای کنونی

2-منقدین شورا

3-گروه معتقد به حضور یک تیم جدید(ترجیحا موافقین شورای کنونی)

دراین چند روز اسامی زیادی جهت کاندیداتوری بر سر زبان ها افتاده که از این اسامی حضور تعدادی قطعی میباشد.(از نام بردن این افراد معذورم)

در روزهای آتی شما را از این انتخابات بیشتر آگاه خواهیم ساخت.